ارتباط با ارواح

ساخت وبلاگ

شيوه ارتباط با ارواح

نحوه ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفيني در بيداري و ارزش علمي و حقوقي آن نيازمند مقدمات زير است:
1. روح موجودي مجرّد است و هرگز با حواس ظاهري قابل ادراك نيست؛ اما امكان ادراك آن با قوه خيال وجود دارد. قوه خيال، ادراك كننده جزئيات است و جزئياتِ محسوس به حس ظاهر و غير آن را درك مي‏كند.
2. جدايي روح از بدن در حال حيات، به نحو ناقص امكان دارد و مورد طبيعي آن خواب است. جدايي روح از بدن در خواب، به اختيار انسان نيست؛ اما اين جدايي را مي‏توان به صورت مصنوعي و اختياري نيز ايجاد كرد.
3. اراده انسان گاهي به قدري قوي مي‏شود كه مي‏تواند آن چه را روح ديگران به نحو غيراختياري انجام مي‏دهد، در اختيار خود بگيرد و آن كارها را با اختيار انجام دهد؛ مثلاً اگر روح ديگران در خواب بدون اختيار به صورت ناقص از بدن خارج مي‏شود و با عالم ديگر ارتباط پيدا مي‏كند، انسان مي‏تواند روح خود را با اختيار خود با عالم ديگر ارتباط دهد؛ اما اين گونه ارتباط تا اين مقدار، يك طرفه و از سنخ آگاهي از عوالم ديگر است و ارتباطي به نحو تخاطب طرفيني با روح ندارد.
4. اراده قوي برخي نه تنها مي‏تواند افعال روح خود را در اختيار خود گيرد، بلكه گاهي مي‏تواند بر اراده ديگران نيز سيطره يابد و با قدرت خود افعال روح او را نيز، در اختيار خود گيرد؛ مثلاً ديگري را خواب كند و روح او را به صورت ناقص از بدن جدا كند و به دليل سيطره بر آن، اموري را به او تلقين كند. اين مقدار از ارتباط، فقط تصرف در قوه خيال روح شخص خوابيده است. گفته مي‏شود كه شخص خواب كننده مي‏تواند روح شخص خوابيده را با ارواح ديگر ارتباط دهد و يا سوءال‏هايي را از او بپرسد و او در همان حال از زبان بدن خود پاسخ دهد و يا پس از بيداري آن را پاسخ دهد.
5. ارواح مردگان طبق روايات و آيات، در عالم برزخ، در بهشت برزخي يا جهنم برزخي‏اند و خداوند به برخي از آنها اجازه ارتباط به نحو آگاهي يك طرفه از احوال زنده‏ها و گاهي اجازه ارتباط طرفيني به آنان مي‏دهد؛ اما از آن جا كه روح انسان‏هاي زنده در حالت طبيعي، تعلق به بدن دارد، قادر به ارتباط با ارواح ديگر نيست؛ مگر وقتي كه از بدن جدا مي‏شود (در حال خواب) مي‏تواند با روح ديگري ارتباط برقرار كند. از اين رو، ارتباط روح شخص خوابيده با روح مردگان با اجازه الهي امكان‏پذير است و نقل چنين خواب‏هايي به نحو خواب صادق به حدي است كه قابل انكار نيست.
6. چنان كه در مقدمه سوم گفته شد، اراده قوي انسان مي‏تواند افعال روح را در اختيار خود گيرد؛ يعني همان گونه كه ديگران در حالت خواب به صورت غيراختياري روحشان از بدن به صورت ناقص جدا مي‏شود و با عالم ديگر امكان ارتباط پيدا مي‏كنند، او مي‏تواند در حالت بيداري به اختيار خود اين امكان را فراهم كند (گر چه ممكن است در اين كار او به حالت خواب يا خلسه فرو رود). اگر چنين حالتي حاصل شود، همان گونه كه به اذن خداوند ارواح مردگان مي‏توانند در خواب با ارواح زنده‏ها ارتباط طرفيني پيدا كنند، اين ارتباط در حال بيداري نيز براي چنين افرادي ممكن و ميسر است.
7. از آن جا كه عالم پس از مرگ، عالم پاداش و كيفر است و نه عالم فعل اختياري، چنين ارتباط طرفيني از سوي ارواح مردگان چه در خواب و چه در بيداري، جز با اذن و اراده الهي ميسر نيست و اراده انسان زنده هرگز نمي‏تواند روح مرده‏اي را از بهشت يا جهنم برزخي خارج و در محضر خود حاضر كند (مراد از محضر، محضر مادي نيست)؛ مگر آن كه اراده او با اراده الهي مطابق شود و اين ارتباط به اذن خداوند صورت گيرد.
8. با توجه به اين هفت مقدمه، امكان ارتباط طرفيني با ارواح اثبات مي‏شود، اما اين نكته بدين معنا نيست كه هر ادعا كننده‏اي در ارتباط با ارواح صادق باشد.
9. چنان كه گفته شد همه اداركات افرادي كه با ارواح ارتباط پيدا مي‏كنند، توسط قوه خيال صورت مي‏پذيرد و مسئله مهم در اين جا اين است كه قوه خيال انسان، علاوه بر اين كه مي‏تواند چنين ارتباط صادقي را ادراك كند، محل ادراك القائات شيطاني و اوهام ساخته ذهن انسان نيز مي‏باشد؛ يعني گاهي انسان بر اثر خيال‏پردازي‏ها و تلقين‏هاي خود، اموري را با قوه خيال خود ادراك مي‏كند كه آنها را حقيقي مي‏پندارد و همچنين شيطان كه از سنخ جن است، مي‏تواند در قوه خيال انسان تصرف كند و اموري را به او القا كند (نحوه القاي شيطان به قوه خيال انسان در جاي خود ثابت شده است و نياز به بحث مستقلي دارد) و تشخيص ادراكات صادق قوه خيال، از اوهام شخصي و القائات شيطاني دشوار است.
10. گفتاري كه معمولاً در مجالس احضار روح از زبان آنان گفته يا نوشته مي‏شود، به هيچ وجه حجت نيست و اعتبار ندارد و نمي‏تواند ملاك رفتار، قضاوت و عكس‏العمل ديگران قرار گيرد و هر كس بر اساس آن چه از طرق عادي از آن آگاه است، مسئول رفتار خود مي‏باشد؛ مگر آن كه يقين حاصل شود.

 

ارتباط با ارواح...
ما را در سایت ارتباط با ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داحک halimeh بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 2 بهمن 1393 ساعت: 12:05

وجود روح


مسالهٔ روح و حیات پس از مرگ در حوزهٔ اعتقاد به وجود مشترک اند. هر اعتقادی در مورد یکی، تاثیر مستقیم در دیگری دارد

قبل از تولّد

این مساله پر اختلاف‌ترین مساله در مورد وجود روح است.گروهی از مسلمانان به عالم ارواح قبل از خلقت آدم و عالم ذر قبل از تولد اعتقاد دارند.

در حین زندگی

زیست شناسان حیات را با علایم ۶ گانهٔ حیاتی می‌شناسند. اما در مورد رابطهٔ روح با حیات حرفی نمی‌زنند. این گروه ممکن است معتقد به بازگشت روح باشند. یعنی فردی مدّتی حدود چند ساعت علایم حیاتی نشان نمی‌دهد. سپس دوباره علایم حیاتی نشان می‌دهد

  1. عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.
  2. عده‌ای معتقدند روح عامل حیات در این عالم است.

بعد از مرگ

  1. عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.
  2. معاد: یعنی جسم پس از مرگ نابود می‌شود. اما روح به نوعی زندگی (مانند برزخ) ادامه می‌دهد تا در روز قیامت اعمالش مورد قضاوت و پاداش و مجازات قرار گیرد. این عقیده در بسیاری ادیان بزرگ مثل ادیان ابراهیمی شایع است.
  3. تناسخ یعنی روح پس از مرگ به جسم فرد دیگری منتقل می‌گردد.

این سه عقیده با یکدیگر در تضادند

نقد روح

روح یادگاری از دوران باستان است. در آن دوران انسانها شناخت و علم کمی نسبت به دنیای اطراف خود داشتند. مثلاً گمان می‌کردند که آگاهی که یکی از عوامل اصلی رفتارهای ماست چون نادیدنی است، بنابراین برپایه علتی سوای خود طبیعت است (یعنی متافیزیکی است) نه اینکه بر پایه میلیاردها میلیارد فعل و انفعلات فیزیکی و شیمیایی که در سلول‌های مغزی و عصبی ماو همچنین در محیط اطراف ما در جریان است (بدلیل شناخت کم آگاهی را یک کل غیرقابل تجزیه می‌دانستند که از طبیعت سرچشمه نمی‌گیرد).[۸] به عبارت دیگر مردمان باستان چون با زندگی پیشینیان خود و نحوه کارکرد جهان اطراف خود آشنا نمی‌شدند گمان می‌کردند که مثلاً سخن گفتن منحصر به انسانها است پس باید منشایی غیرطبیعی داشته باشد که روح نامیده می‌شود و چون علل بوجودآورنده آن به ظاهر با چشم دیده نمی‌شوند (یا تا آن زمان ناشناخته بودند) باید عللی فوق طبیعی داشته باشند.

امروزه دانش زیست‌شناسی و رفتارشناسی نشان داده‌اند که بسیاری از حیوانات از زبان خاصی برای ارتباط با یکدیگر بهره میگیرنذ و زبان پدیده‌ای منحصر به انسان نیست اما چون مغز انسان نسبت به اندازه اش بزرگتر از سایر موجودات زمین است، به نوعی باهوشترین آنها است که به او توانایی ساختن زبانی پیچده و گسترده می‌دهد. به دلیل همین هوش سرشار، میزان پیشرفت انسانها در شناسایی محیط اطراف و ذخیره کردن داده‌های حسی و تجزیه وتحلیل آنها از سایر موجودات زمینی بیشتر است. انسان به کمک تخیل و شناخت محیط اطراف و آزمایش ایده‌ها ابزار (که یکی از آنها هم زبان است) می‌سازد. با استفاده از این ابزارها زندگی برایش راحتتر و شناخت جهان برایش آسانتر می‌شود. انسان هم خالی از ضعف نیست اما با ثبت کردن تجربه‌ها و ایده‌ها شخصی اش و به اشتراک گذاری آنه با بقیه همنوعانش توانسته است به فرمانروای کره زمین مبدل شود.

کپی از سایت

ارتباط با ارواح...
ما را در سایت ارتباط با ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داحک halimeh بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 1 بهمن 1393 ساعت: 11:58

 

امام صادق (ع) در مورد جایگاه ارواح مومنین می فرمایند: ارواح مومنین در غرفه های بهشتی ساکن هستند، از طعام ها و شراب های بهشتی می خورند و می نوشند، و به دیدار هم می روند و می گویند: خدایا؛ قیامت را برای ما بپادار و برآنچه که به ما وعده داده ای وفا نما (بحارالانوار، ج6: 234)، و همچنین این امام همام درباره ی محل دنیوی بهشت برزخی فرموده اند که آن در وادی السلام می باشد و هیچ میت مومنی نیست مگر این که خداوند روح وی را در وادی السلام محشور می کند، و همانا وادی السلام، پشت کوفه می باشد. (فروع کافی، ج3: 243)، و بنا به فرمایش امام حسن مجتبی (ع) ارواح مومنین شب های جمعه در کنار بیت المقدس در کنار هم جمع می گردند. (بحارالانوار، ج6: 286)

ارتباط ارواح با یکدیگر
امام صادق (ع) درباره ی ارتباط ارواح مومنین پس از مرگ، طی سخنی می فرمایند: ارواح مومنین به وصف اجساد در کنار درختی بهشتی قرار دارند و به این ترتیب یکدیگر را می شناسند و با یکدیگر گفت و گو می کنند و چون روحی تازه از راه می رسد و بر آن ها وارد می گردد، می گویند: او را فعلاً به حال خود بگذارید، چون از هول عظیمی رهایی یافته است. سپس از او می پرسند: فلانی چه کرد؟ و فلانی چه کرد؟ اگر بگوید فلانی زنده است؛ ارواح امید رحمت برای او می کنند، و اگر بگوید مرده است (چون در میان آن ها نیست) ارواح می گویند که فلانی به پستی گرایید و به جهنم سقوط کرده است. (فروع کافی، ج3: 244)
اما ارتباط ارواح کفار و اهل عصیان نیز با یکدیگر برقرار می باشد به نحوی که حضرت صادق (ع) در این باره فرموده اند: همانا ارواح کافرین در حجره هایی از آتشند و از شراب ها و طعام های آتشین می خورند و می نوشند و به دیدار هم می روند و می گویند: خدایا؛ قیامت را برپا نفرما تا مبادا آنچه را که به ما وعده داده ای را وفا کنی! (بحارالانوار، ج6: 243)

برهوت کجاست؟
یکی از مکان هایی که درباره ی آن روایات فراوانی ذکر شده است محل دنیوی جهنم برزخی می باشد، به نحوی که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) درباره ی آن فرموده اند: بدترین آب ها بر گستره ی زمین، آب «برهوت» است، و آن چاهی عمیق در حضرموت بوده و ارواح و بدن های مثالی کفار بصورت جغد در آن وارد می شوند (فروع کافی، ج3: 246)، و همچنین امام صادق (ع) درباره ی کیفیت این وادی فرموده اند: پشت یمن صحرایی است که «برهوت» نامیده می شود و در آن وادی جز مارهای سیاه و از میان پرندگان جز جغد، موجودی زندگی نمی کند. در آن وادی چاهی است که آن را «بلهوت» می گویند، هر صبحگاه و شامگاه ارواح مشرکین را آنجا می برند و آن ها از آبی گداخته و چرک آلود می خورند. (بحارالانوار، ج6: 291)

ارتباط با ارواح...
ما را در سایت ارتباط با ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داحک halimeh بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 12:53

مقدمه

کسانی که در این دنیا تقوای الهی را پیشه کرده اند و به تهذیب نفس پرداخته‌اند، می‌توانند با ارواح مردگان ارتباط حاصل کنند و حتّی از آنها سؤال کنند. این موارد، ابداً از قبیل خواب و خیال نیست، بلکه واقعیّاتی است که هر انسان منصفی به آن معتقد است. نمونه های زیادی از این موارد دیده وشنیده شده که به بعضی از آنها که قطعی و یقینی است اشاره می‌شود:

مرحوم نراقی و سیری در بهشت برزخی

در زندگی مرحوم آخوند ملا محمد مهدی نراقی قدس سره که از علمای بزرگ بود، ماجرای عجیبی رخ داد:
ایشان در یکی از روزهای ماه رمضان چیزی برای افطار کردن نداشت.
عیالش می گوید:« برو بیرون و چیزی تهیه کن!»
مرحوم نراقی در حالی که هیچ پولی نداشت، از منزل بیرون آمد و یکسره به قبرستان وادی السلام برای زیارت اهل قبور رفت، در میان قبرها نشست و فاتحه خواند تا کم کم آفتاب غروب کرد. دراین حال دید جنازه ای آوردند و قبری کندند و جنازه را داخل قبر گذاشتند. مرحوم نراقی خودش چنین روایت می‌کند:
همراهیان جنازه به من گفتند:« ماعجله داریم. شما بقیّه کارها را انجام دهید.»
من داخل قبر رفتم تا کفن را باز کنم و صورت میّت را روی خاک بگذارم. ناگهان دیدم دریچه ای باز شد که داخل آن باغ بزرگی پیدا بود و قصر مجلّلی در آن طرف بود که راه آن با جواهرات سنگفرش شده بود. من بی‌اختیار وارد آن باغ شدم و به طرف قصر رفتم. خشت‌های قصر از جواهرات قیمتی بود، وارد اطاق که شدم دیدم در صدر اطاق، شخصی نشسته و افرادی دورتا دور اطاق اند. سلام کردم و نشستم؛ دیدم اطرافیان هم از آن شخص، احوالپرسی و سؤال می‌کنند و او هم با خوشحالی به سؤالات آنها جواب می دهد که ناگهان ماری از در وارد شد و یکسره به سمت آن مرد رفت و نیشی به او زد و برگشت و خارج شد.

آن مرد از درد بخود پیچید ولی کم کم حالش عادی شد و به صورت اولیه برگشت. دوباره افراد شروع کردند به حرف زدن. ساعتی گذشت، دیدم دوباره آن مار آمد و او را نیش زد و رفت. حال آن مرد متغیّر شد و باز پس از مدتی عادی شد. از او پرسیدم: « شما کیستید و اینجا کجاست و این مار چیست؟!» آن مرد گفت: « من همین مرده ای هستم که الان شما مرا در قبر گذاشته اید.

و این باغ، بهشت برزخی من است. این افراد، ارحام من هستند که قبل از من مرده اند و آمده اند تا از اقوام خود که در دنیا هستند احوالپرسی کنند.

اما قضیه این مار این است که من مردی بودم مؤمن، اهل نماز و روزه و خمس. . .
یکروز دیدم صاحب دکانی با مشتری خود گفتگو و منازعه ای دارند. من برای اصلاح بین آنها جلو رفتم؛ دیدم صاحب دکان می گوید: « تو شش شاهی بدهکاری.» و مشتری می گفت: « نه، من پنج شاهی بدهکارم.» من به صاحب دکان گفتم: « تواز نیم شاهی بگذر!» و به مشتری هم گفتم: « تو هم از نیم شاهی بگذر!» صاحب دکان ساکت شد و چیزی نگفت اما چون حق با او بود و من حق او را ضایع کردم، خداوند این مار را بر من مسلّط فرموده است. »

من از آن مرد خداحافظی کردم. او مرا تا دم در بدرقه کرد و چون خواستم بیرون بروم، یک کیسه برنج به من داد و گفت: « این برنج خوبی است. آنرا برای عیالاتتان ببرید!» من از همان راه برگشتم و از دریچه بیرون آمدم. وقتی نگاه کردم، دیدم دریچه ای نیست، خشت ها را بر روی آن مرد گذاشتم و خاک ریختم و برنج را برداشتم و به منزل برگشتم. مدّت ها از آن برنج می خوردیم و تمام نمی شد.
 

 

ارتباط با ارواح...
ما را در سایت ارتباط با ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داحک halimeh بازدید : 66 تاريخ : شنبه 8 آذر 1393 ساعت: 13:21